سبک شناسی
سبک شناسی
چکیده
سبکهای معماری ، معماری را از لحاظ استفاده از فرمها ، تکنیکها ، مواد دوره زمانی ، منطقه و سایر چیزهای تأثیرگذار دستهبندی میکنند.
سبک شناسی در معماری داخلی ، هنر شکل گیری و قراردادن مصالح با نوعی از آرایش سطح و نگاهی به تاریخ از یک موقعیت مکانی است. همچنین سبک می تواند بخشی از هویت فرهنگی هر کشوری باشد که در پوسته ی بیرونی بناهای معماری آن کشور نشان داده می شود .
در این مقاله سایت آرشیتکت مجید بختیاری به بررسی سبک شناسی می پردازد.
مقدمه
سبک معماری، طبقهبندی ساختمانها (و سازههای غیرساختمانی) بر اساس مجموعهای از ویژگیها، از جمله ظاهر کلی، چیدمان اجزا، روش ساخت، مصالح ساختمانی مورد استفاده، فرم، اندازه، طراحی سازه و ویژگی منطقهای است.
سبکهای معماری غالباً با یک دوره تاریخی (سبک رنسانس)، موقعیت جغرافیایی (سبک ویلا ایتالیایی) یا سبک معماری قبلی (سبک نئوگوتیک) مرتبط میشوند و تحت تأثیر سبک هنری گستردهتر مربوطه و «کلی» هستند. وضعیت انسان”. هاینریش ولفلین حتی تشبیهی بین ساختمان و لباس اعلام کرد: «سبک معماری منعکس کننده نگرش و حرکت مردم در دوره مربوطه است.
ساخت و ساز قرن بیست و یکم از بسیاری از سبک ها استفاده می کند که گاهی اوقات به عنوان یک “معماری معاصر” بر اساس ویژگی مشترک اتکای شدید به طراحی معماری به کمک رایانه (ر.ک. پارامتریسم) در کنار هم قرار می گیرند.
معماری عامیانه (همچنین «معماری بومی») یک سبک نیست، بلکه کاربرد آداب و رسوم محلی در ساخت و سازهای کوچک بدون هویت مشخص سازنده است.

سبک ها در تاریخ معماری
مفهوم سبک معماری در تاریخ معماری به عنوان یکی از رویکردهای (“سبک و دوره”) مورد بررسی قرار می گیرد که برای سازماندهی تاریخ معماری به کار می رود (لیچ پنج رویکرد دیگر را به عنوان “زندگی نامه، جغرافیا و فرهنگ، نوع، تکنیک، مضمون و قیاس»). سبک یک رابطه اضافی بین ساختمان های متفاوت ایجاد می کند، بنابراین به عنوان یک “محافظت در برابر هرج و مرج” عمل می کند.
مفهوم سبک تا قرن هجدهم برای معماران بیگانه بود. تا قبل از عصر روشنگری، فرم معماری عمدتاً بی زمان تلقی می شد، یا به عنوان وحی الهی یا حقیقتی مطلق برگرفته از قوانین طبیعت، و معمار بزرگ کسی بود که این «زبان» را درک می کرد. تفسیر جدید تاریخ هر دوره تاریخی را مرحله ای از رشد برای بشریت اعلام می کند (نگاه کنید به کتاب Volksgeist یوهان گوتفرید هردر که بعدها به Zeitgeist تبدیل شد). این رویکرد اجازه داد تا معماری هر عصر را به عنوان یک رویکرد به همان اندازه معتبر، «سبک» طبقه بندی کند (استفاده از این کلمه در این معنا در اواسط قرن هجدهم برقرار شد).
سبک حداقل از قرن نوزدهم موضوع بحث گسترده ای بوده است. بسیاری از معماران استدلال می کنند که مفهوم “سبک” نمی تواند به اندازه کافی معماری معاصر را توصیف کند، منسوخ شده و با تاریخ گرایی همراه است. به نظر آنها، با تمرکز بر ظاهر بنا، طبقه بندی سبک، ایده های پنهانی را که معماران در قالب قرار داده بودند، از دست می دهد. مطالعه تاریخ معماری بدون اتکا به سبک ها معمولاً متکی به «قانونی» از معماران و ساختمان های مهم است. اشیاء کمتر در این رویکرد شایسته توجه نیستند: “یک سوله دوچرخه یک ساختمان است؛ کلیسای جامع لینکلن یک قطعه از معماری است Nikolaus Pevsner, 1943).) با این وجود، رویکرد سنتی و رایج به تاریخ معماری از طریق گاهشماری سبکها است، با تغییراتی که منعکسکننده تکامل مصالح، اقتصاد، مدها و باورها است.
بعید است آثار معماری به دلیل ارزش زیبایی شناختی خود حفظ شوند. با هدفگذاری مجدد عملی، میتوان نیت اصلی معمار اصلی و گاه هویت او را فراموش کرد و سبک ساختمان به «ابزار تاریخی ضروری» تبدیل شد.
تکامل سبک
سبک ها از تاریخ یک جامعه بیرون می آیند. در هر زمان ممکن است چندین سبک مد باشند، و زمانی که یک سبک تغییر میکند، معمولاً به تدریج این کار را انجام میدهد، زیرا معماران ایدههای جدید را یاد میگیرند و با آنها سازگار میشوند. سبک جدید گاهی تنها یک شورش علیه یک سبک موجود است، مانند معماری پست مدرن (به معنای «پس از مدرنیسم») که در قرن بیست و یکم زبان خاص خود را پیدا کرده و به تعدادی سبک تقسیم شده است که نام های دیگری به خود گرفته اند.
سبکهای معماری اغلب به مکانهای دیگر گسترش مییابد، به طوری که سبک در مبدأ آن به روشهای جدید توسعه مییابد در حالی که سایر کشورها با پیچ و تاب خود دنبال میکنند. به عنوان مثال، ایده های رنسانس در حدود سال 1425 در ایتالیا ظهور کرد و در طول 200 سال آینده به تمام اروپا گسترش یافت، با رنسانس های فرانسوی، آلمانی، انگلیسی و اسپانیایی که به طرز قابل تشخیصی همان سبک، اما با ویژگی های منحصر به فرد را نشان دادند. یک سبک معماری ممکن است از طریق استعمار نیز گسترش یابد، یا توسط مستعمرات خارجی که از کشور خود یاد می گیرند، یا با مهاجرت مهاجران به سرزمین جدید. یکی از نمونهها مأموریتهای اسپانیایی در کالیفرنیا است که توسط کشیشهای اسپانیایی در اواخر قرن هجدهم به ارمغان آوردند و به سبکی منحصربهفرد ساخته شدند.
پس از اینکه یک سبک معماری از مد خارج شد، احیا و تفسیرهای مجدد ممکن است رخ دهد. به عنوان مثال، کلاسیک گرایی بارها احیا شده و زندگی جدیدی به عنوان نئوکلاسیک پیدا کرده است. هر بار که احیا می شود، متفاوت است. سبک ماموریت اسپانیا 100 سال بعد به عنوان احیای ماموریت احیا شد و به زودی به احیای استعماری اسپانیا تبدیل شد.
تاریخچه مفهوم سبک معماری
ساختن طرحهایی از سبکهای دوره هنر و معماری تاریخی یکی از دغدغههای اصلی محققان قرن نوزدهم در زمینه جدید و در ابتدا عمدتاً آلمانیزبان تاریخ هنر بود. نویسندگان مهم در نظریه گسترده سبک از جمله کارل فردریش فون رومور، گوتفرید سمپر، و آلویس ریگل در استیلفراژن خود در سال 1893، با هاینریش ولفلین و پل فرانکل بحث را تا قرن بیستم ادامه دادند. پل یاکوبستال و یوزف استرزیگوفسکی از جمله مورخان هنری هستند که به دنبال ریگل در ارائه طرحهای بزرگ برای ردیابی انتقال عناصر سبکها در محدودههای زمانی و مکانی بزرگ بودند. این نوع تاریخ هنر به عنوان فرمالیسم یا مطالعه فرم ها یا اشکال در هنر نیز شناخته می شود. ولفلین هدف فرمالیسم را آلمانی اعلام کرد: Kunstgeschichtliche Grundbegriffe، «تاریخ هنر بدون نام»، جایی که آثار یک معمار در تاریخ جایگاهی مستقل از نویسنده آن دارد. موضوع مطالعه دیگر ایده هایی نبود که بورومینی از مادرنو که به نوبه خود از میکل آنژ آموخته بود به عاریت گرفته بود، در عوض سؤالات اکنون در مورد تداوم و تغییرات مشاهده شده در هنگام گذار معماری از رنسانس به باروک بود.
اگرچه سبک به عنوان یک مؤلفه اصلی تحلیل تاریخی هنر به خوبی تثبیت شده بود، اما با توجه به اینکه شیوه های دیگر نگاه به هنر در حال توسعه بود، با توجه به اینکه آن را عامل اصلی تاریخ هنر می دانستند، در جنگ جهانی دوم از مد افتاده بود. واکنش در برابر تأکید بر توسعه سبک؛ برای سوتلانا آلپرز، «استعمال عادی سبک در تاریخ هنر واقعاً یک امر افسردهکننده است». به گفته جیمز الکینز “در اواخر قرن بیستم، انتقادات از سبک با هدف کاهش بیشتر عناصر هگلی مفهوم و حفظ آن به شکلی بود که به راحتی قابل کنترل باشد”.
در اواسط قرن نوزدهم، عوامل زیباییشناختی و اجتماعی متعدد، معماران را مجبور به طراحی ساختمانهای جدید با استفاده از مجموعهای از سبکهای الگوبرداری شده بر اساس سبکهای تاریخی (در هر سبک یا هیچکدام) طراحی کردند و تعریف سبک به یک موضوع کاربردی تبدیل شد.
عناصر سبک معماری چیست؟
عناصر مختلف زیادی وجود دارد که به سبک معماری یک سازه کمک می کند.
مصالح ساختمانی
از نظر تاریخی، مصالحی که برای ساختن سازهها استفاده میشد، همان مصالحی بود که در آن منطقه فراوان بود. چوب، آجر و سنگ رایج ترین مصالح ساختمانی برای هزاران سال بودند.
با پیشرفت تکنولوژی، انواع دیگر مصالح ساختمانی مانند فولاد، شیشه و بتن رایج شدند. فناوری بهتر همچنین مواد مطالعاتی تری را ایجاد کرد که می توان از آنها برای ساخت ساختمان های بلندتر استفاده کرد. درک اینکه از چه مصالحی برای ساخت یک سازه استفاده شده است، می تواند سرنخ های زیادی در مورد سبک معماری آن به شما بدهد.

سن
زمانی که یک سازه در آن ساخته شد یکی دیگر از اجزای کلیدی سبک معماری است. این امر به ویژه مهم است زیرا بسیاری از عناصر معماری تمایل به ورود و خروج از سبک دارند.
بنابراین، ممکن است دو ساختمان به نظر سبک مشابهی داشته باشند، اما اگر در دوره های مختلف ساخته شده باشند، احتمالاً تفاوت های ظریف اما مهمی دارند. به عنوان مثال، ساختمانی که بین 850 سال قبل از میلاد تا 500 پس از میلاد در رم ساخته شده است، احتمالاً نمونه ای از معماری کلاسیک است، مانند کولوسئوم رومی.

طراحی سازه
زیبایی شناسی طراحی یک سازه برای سبک آن ضروری است. طراحی یک سازه شامل درک عناصری مانند خط، رنگ، شکل، جرم، فضا، بافت و غیره است.
یک ساختمان کلاسیک با تقارن مطلق و اصول دقیق ریاضی طراحی می شود، برخلاف ساختار گوتیک که دارای جزئیات استادانه ای مانند طاق های نوک تیز و تزئینات پرآذین است.
هر سبک معماری دارای ویژگی ها و اجزای کلیدی است که آن سبک خاص را تعریف می کند. درک اینکه چگونه عناصر طراحی فردی به ساختار کمک می کنند برای ارتباط با سبک معماری ساختمان بسیار مهم است.

مکان
محل قرارگیری یک ساختمان تاثیر بسزایی در سبک معماری دارد. برای اثربخشی، طراحی ساختمان باید عوامل مبتنی بر مکان مانند آب و هوا، جغرافیا، توپوگرافی، ویژگی های سایت و موارد دیگر را در نظر بگیرد.
به منظور ایجاد یک سازه ایمن و طولانی مدت، برای معماران ضروری است که درک دقیقی از مکانی که یک ساختمان در آن ساخته می شود داشته باشند. ساختمانی که در یک منطقه باتلاقی قرار دارد به طراحی بسیار متفاوتی نسبت به ساختمانی که در یک منطقه صخره ای ساخته می شود نیاز دارد.

طرح های سازه باید شرایط آب و هوایی محلی، بلایای طبیعی بالقوه و موارد دیگر را در نظر بگیرند. ساختمانها نیز باید به گونهای ساخته شوند که از ویژگیهای طبیعی مانند نور طبیعی، مناظر دیدنی و سایر عناصر بهره ببرند.
علاوه بر ویژگی های کالبدی، هنجارهای اجتماعی و فرهنگی مکان نیز باید در نظر گرفته شود تا ساختار نهایی در هدف خود مفید واقع شود. در برخی فرهنگها، جهتی که یک ساختمان رو به آن قرار میگیرد یا تعداد طبقات آن میتواند از نظر فرهنگی مهم باشد، بنابراین بسیار مهم است که طراحان نه تنها زمین، بلکه افرادی را که برای آنها طراحی میکنند نیز درک کنند.


چرا سبک معماری مهم است؟
ساختمان ها می توانند صدها یا حتی هزاران سال پابرجا باشند. سازههای قدیمی بازنماییهای فیزیکی گذشته هستند و میتوانند به ما در مورد نحوه زندگی مردم و ارزشی که در زمان ساخت ساختمانها داشتهاند، بیاموزند.
ما میتوانیم از سبک معماری در ساختمانهای جدید برای نشان دادن آنچه در حال حاضر برای ما مهم است استفاده کنیم، مانند استفاده از مصالح پایدار که برای سیاره بهتر است، یا با استفاده از پنجرههای زیاد برای وارد کردن بیشترین مقدار نور طبیعی.

نتیجه گیری
سبک معماری علاوه بر ارائه زمینه ای در مورد جهان به طور کلی، می تواند زیبایی و زیبایی شناسی فضاهای کاربردی را نیز ارائه دهد. ما به عنوان انسان زمان زیادی را در داخل خانه می گذرانیم و داشتن فضاهایی با طراحی زیبا در خانه و محل کارمان می تواند ارزش زیادی به آن مکان ها اضافه کند. ساختمانی که مردم بخواهند وقت خود را در آن بگذرانند ارزش بسیار بیشتری نسبت به دیوارها و سقف ها دارد.